طب سنتي
آشنايي با طب سنتي با تكيه بر گياهان دارويي
 
 
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 13:17 ::  نويسنده : پريسا

• پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله): •

أيُّهَا النّاسُ! عَلَيكُم بِالجَماعَةِ و إيّاكُم و الفُرقَةَ.
اى مردم! بر شما باد به جماعت و بپرهيزيد از جدايى.

ميزان الحكمه : ج2- ص236- ح2589


مناسبتهاي روز:
ميلاد حضرت رسول اکرم‏ صلی الله علیه و آله به روايت اهل سنّت (53 سال قبل از هجرت) ـ آغاز هفته وحدت
 



شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 18:25 ::  نويسنده : پريسا

پنج آدمخوار به عنوان کارمند در یک اداره استخدام شدند
هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس اداره گفت: "شما همه جزو تیم ما هستید. شما
اینجا حقوق خوبی می گیرید و می توانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار
غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر خوردن کارکنان دیگر را از سر
خود بیرون کنید."

آدمخوارها قول دادند که با کارکنان اداره کاری
 نداشته باشند.
چهار هفته بعد رئیس اداره به آنها سر زد و گفت: "می دانم که شما خیلی سخت
کار می کنید. من از همه شما راضی هستم. امّا یکی از نظافت چی های ما
ناپدید شده است. کسی از شما می داند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟"
آدمخوارها اظهار بی اطلاعی کردند.
بعد از اینکه رئیس اداره رفت، رهبر آدمخوارها از بقیه پرسید: "کدوم یک از
شما نادونا اون نظافت چی رو خورده؟"
یکی از آدمخوارها با اکراه دستش را بالا برد.
رهبر آدمخوارها گفت: "ای احمق! طی این چهار هفته ما مدیران، مسئولان و
مدیران پروژه ها را خوردیم و هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون آقا را
 خوردی و رئیس متوجه شد؟!

از این به بعد لطفاً افرادی را که کار می کنند نخورید.

 



شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 18:6 ::  نويسنده : پريسا

اول اینکه از استرسهایتان حرف بزنید
 
یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌ها و جفتکهایی که از "الاغ زندگی" خورده‌اید را با او تقسیم کنید…
 
بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید... و این یعنی آرامش..
دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:
 
گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید…
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید.
 
همه همینطور بوده‌اند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد.
 
آینده را هم که رسما باید به هیچ وجه به حساب نیاورید.
 
ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است..

فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است…
سوم اینکه به خودتان استراحت بدهید:
 
حالامی‌گویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی…! وسط همه گرفتاریها واسترسها و بدبختی‌هاتون...!!!
 
آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد…
 
کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید…. که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد…
 
مثل نهنگ‌ها که هر از چندگاهی به بالای آب می‌آیند و نفسی تازه می‌کنند و دوباره به زیر آب برمی‌گردند…
چهارم اینکه تن‌‌تان را بجنبانید
 
ورزش قاتل استرس است...
 
لزومی هم ندارد که وقتی می‌گوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و بازو دربیاورید…
 
همچین که یک جفتک چارکش منظم وخفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است…
 
از من به شما نصیحت…
 
پنجم اینکه واقع‌بین باشید:
 
ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم…
 

 ششم اینکه زندگی‌تان، میدان و مسابقه اسب‌دوانی نیست  
خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید… مقایسه کردن و"رقابت‌پیشگی"، استرس‌زا است…
 
اینکه جاسم فوق‌لیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و عبود فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا می‌کند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده وبه هیچ کجا هم نرسیده…
 
زندگی مسخره‌تر از چیزی است که شما فکرش رامی‌کنید…
 
هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند…
خودتان باشید…
 
 
هفتم اینکه از مواجهه با عوامل "ترس‌زا" هراس نداشته باشید:
 
مثال ساده آن، دندان‌پزشک است…
وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید… نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندان‌پزشک، بادرد آن بسازید و همه لقمه‌هایتان را با یکطرفتان بجوید…
 
نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس درد است…
ترس، استرس می زاید
هشتم اینکه خوب بخورید و بخوابید
 
آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کارنمی‌کند…
مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد…
 
آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمی‌تواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی…!!
نهم اینکه بخندید:
 
همه مشکل دارند…
من دارم، شما هم دارید… همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست…
 
یاد بگیرید بخندید… به ریش دنیا و مشکلات بخندید…
 
به بدبختی‌ها بخندید… به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم،بخندید…
 
به خودتان بخندید…
 
دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و می‌بینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست… درمانش نمی‌کند اما دردش را کم میکند


دهم اینکه :

 
این متن را برای آن که دوستش داری و از شادیش لذت میبری بخون . اگه نخونی هم هیچی نمیشه . خودت خوش باش. چون حداقل یک نفر تو این دنیای بزرگ هست که خیلی دوست داره و از خوشحالی تو شاد میشه . پس استرس و فشارهای روحی رو برای یک ساعت بزار کنار و بی دلیل شاد باش.
 



شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 15:40 ::  نويسنده : پريسا

به نظر من آدمها دو دسته هستن :


یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور و ...
یا بی پول ترن که بهشون میگم گشنه گدا و ...
یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خرحمال و ...
یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم تنبل و ...
یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر و ...
یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو و ...
یا از من هوشیارترن که بهشون میگم پرافاده و ...
یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو و ...
یا از من شجاع ترن که بهشون میگم بی کله و ...
یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی عرضه و ...
یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج و ...
یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم خسیس و ...
یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ و ...
یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی و ...

کلا معیار همه چیز من هستم و نه حقیقت
 



شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 15:39 ::  نويسنده : پريسا

جیبها تو Search می‌کنه!
 
پولاتو Delete می‌کنه!
 
خانوادتو Edit می‌کنه!
 
ارتباط با دوستاتو Cut می‌کنه!
 
دوستهای خودشو Paste میکنه!
 
موبایل‌تو Scan می‌کنه!
 
خوشی‌هاتو Cancel می‌کنه!
 
اموالتو Rename میکنه!
 
هر چی قربون تصدقش بری تو Recycle Bin میکنه!
 
هر چی منفی بهش گفتی Save میکنه!
 
هر وقت باهات دعواش بشه همشونو Restore میکنه!
 
روتو زیاد کنی Reboot تت میکنه!
 
آخرش هم ، مخت رو Hang می‌کنه!!!!!  



حتی از طریق ایمیل باهاتون زبان انگلیسی تمرین بشه

پس حتما یک سر به این سایت بزنید،

امیدوارم بدردتون بخوره.

http://www.zabanamoozi.com/ 



پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 23:19 ::  نويسنده : پريسا

 • امام عسکری (سلام الله علیه) : •

خَصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شَى‏ءٌ: اَلإيمانُ بِاللَّهِ ونَفعُ الْإِخوانِ. 
دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران.

بحارالأنوار - ج 78 - ص 374. خیرو برکت در قرآن وحدیث: ص48- ح33


مناسبتهاي روز:
شهادت حضرت امام حسن عسکرى‏ سلام الله علیه و آغاز امامت حضرت مهدى‏ سلام الله علیه (260 ق) ـ بازگشت امام خمينى‏ قدس سره به ايران (1357 ش) ـ آغاز دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامى
 



سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 16:44 ::  نويسنده : پريسا

سخت آشفته و غمگین بودم…

 به خودم می گفتم:

بچه ها تنبل و بد اخلاقند

دست کم میگیرند

درس ومشق خود را…

باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم

 و نخندم اصلا

تا بترسند از من

و حسابی ببرند…

خط کشی آوردم،

درهوا چرخاندم...

 چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید

مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !


اولی کامل بود،


دومی بدخط بود

بر سرش داد زدم...


سومی می لرزید...

خوب، گیر آوردم !!!

صید در دام افتاد

و به چنگ آمد زود...

دفتر مشق حسن گم شده بود

این طرف،

آنطرف، نیمکتش را می گشت

تو کجایی بچه؟؟؟

بله آقا، اینجا

همچنان می لرزید...

” پاک تنبل شده ای بچه بد ”

" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"

” ما نوشتیم آقا ”


بازکن دستت را...

خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم

او تقلا می کرد

چون نگاهش کردم

ناله سختی کرد...

گوشه ی صورت او قرمز شد

هق هقی کردو سپس ساکت شد...

همچنان می گریید...

مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله


ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد

زیر یک میز،کنار دیوار،

دفتری پیدا کرد ……


گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن


چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود

غرق در شرم و خجالت گشتم

جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود

سرخی گونه او، به کبودی گروید …..


صبح فردا دیدم

که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر

سوی من می آیند...


خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من

تا که حرفی بزنند

شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید


سخت در اندیشه ی آنان بودم

پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”


گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟

گفت : این خنگ خدا

وقتی از مدرسه برمی گشته

به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده

قصه ای ساخته است

زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است

درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….


چشمم افتاد به چشم کودک...

غرق اندوه و تاثرگشتم


منِ شرمنده معلم بودم

لیک آن کودک خرد وکوچک

این چنین درس بزرگی می داد

بی کتاب ودفتر ….


من چه کوچک بودم

او چه اندازه بزرگ

به پدر نیز نگفت

آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم


عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم

من از آن روز معلم شده ام ….

او به من یاد بداد درس زیبایی را...

که به هنگامه ی خشم

نه به دل تصمیمی

نه به لب دستوری

نه کنم تنبیهی

***

یا چرا اصلا من
عصبانی باشم

با محبت شاید،

گرهی بگشایم


با خشونت هرگز...

  با خشونت هرگز...

  با خشونت هرگز
 



سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 16:41 ::  نويسنده : پريسا

یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید . من که نمی خواهم موشک هوا کنم .

می خواهم در روستایمان معلم شوم .

دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من قول بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
 



سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 16:24 ::  نويسنده : پريسا

 ترجمه متن زیبا و پرمعنی فوق را به فارسی هم بخوانید :

ابتدا به شدت سعی داشتم تا دبیرستان را تمام کنم و دانشکده را شروع کنم،
سپس به شدت سعی داشتم تا دانشگاه را تمام کرده و وارد بازار کار شوم،
بعد تمام تلاشم این بود که ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم،
سپس تمام سعی و تلاشم را برای فرزندانم بکار بردم تا آنها را تا حد مناسبی پرورش دهم،
سپس می تونستم به کار برگردم اما برای بازنشستگی تلاش کردم،
اما اکنون که در حال مرگ هستم،
ناگهان فهمیده ام که فراموش کرده بودم زندگی کنم

لطفا اجازه ندهید این اتفاق برای شما هم تکرار شود.
قدردان موقعیت فعلی خود باشید و از هر روز خود لذت ببرید.

برای به دست آوردن پول، سلامتی خود را از دست می دهیم
سپس برای بازیابی مجدد سلامتی مان پول مان را از دست می دهیم
گونه ای زندگی می کنیم که گویا هرگز نخواهیم مرد
و گونه ای می میریم که گویا هرگز زندگی نکرده ایم


 



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان طب سنتي و آدرس medicinalplant.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 24
بازدید کل : 79602
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



Alternative content